اینکه چت‌تو‌فضای مجازی فقط واژه هارو منتقل میکنه باگ شدیدا بزرگیه!

چقدر دیشب بابت حرفاش نگران بودم.

درصورتی ک اون لحن مصرانه تصور و برداشت من بود ن کلام اون

چقدر خوبه ک مهدی درکش بالاست

اعتراف میکنم بجز برادر خودم‌ک واقعا جیگره پسر دگ ای ندیده بودم ک انقدر درک داشته باشه و یک طرفه تصمیم نگیره

هم خودش هم همه دربارش میگن خودخواهه! مغروره!

ولی پس چرا من فقط مهربون میبینمش؟

چرا پس تو هر بحث و اختلافی دنبال راه حل منطقی میگرده؟

اگ قرار باشه زندگیمو با مهدی ادامه بدم چند تا ویژگیش تا ابد قشنگه و کاش بمونه همینجوری

یک این که بشدت مستقله من این استقلال رو ستایش میکنم

دو اینکه خیلی منطقیه و درک میکنه خیلی چیزارو

با این ک هیچ وقت خواهر نداشته

هیچ دوست دختری نداشته

اما خوب بلده مثل جنتلمن ها رفتار کنه

خدایا بابت درک مهدی شکرت!

ینی با چند تا جمله منطقی چند تا دغدغه ذهنی مهم من رو برطرف کرد

من چرا فکر میکردم داره منو تحت فشار میذاره؟!

+ الان میدونم ک بهش علاقه مندم ولی نمیدونم چقدر

ب قدری نیست ک بهم بریزم. برعکس وقتی کنارش هستم شدیدا راحتم و حس میکنم سالها با هم دوست بودیم

+ چرا یه روز پشت هم ابراز علاقه میکنه بعد شب میاد مینویسه تو احساسات پیشرفت نداریم؟! درکش نمیکنم

از طرفی نگاهاش رفتاراش عملکردش نشون میده علاقه زیادی داره

اما چرا انقدر منطقی و خود داره؟

گرچه باید بابت این کارش ممنون باشم

اگر بخوام بعدا امروز رو توصیف کنم، ب هیچ وجه برام مهم نیست ک منو ب گرون ترین رستوران شهر برد. برام این مهمه از ۹ صبح تا ۴ عصر باهم بودیم و کل شهر رو پیاده گز کردیم اما هردو علاقه داشتیم ب این کار!

برام قشنگه ک هردومون عاشق پیاده روی بودیم.

راستی چرا هربار باهم بودیم انقدر پیاده روی کردیم؟!

+ وقتی حافظه داغون تر از منم وجود داره!

آقا حرفای یک ماه قبلشو یادش نیست ک هیچ! وقتی هم عین جملاتشو بهش میگم قیافش متعجب میشه میگه واقعا؟ یادم نیست!

و من میگم هعی! تو معروف بودی ب حافظه گند!! یکی بدتر از تو پیدا شد!!

+ وابسته ش شدم؟ شاید یکم اره

دیگه الان برام مهمه ک آزمایش چی باشه

براش استرس دارم

+ یه موضوع مهم! چرا وقتی کسی ازش تعریف میکنه خر کیف میشی و نیشت باز میشه و وقتی ک انتقاد میکنه پشت هم دفاع میکنی؟!

عزیز من! تو الان درحال شناختی! بذار همه چیز رو بشنوی و بدونی

از تجربه بقیه استفاده کن

احساساتت رو ب منطق ترجیح نده

+ خدایا ی بار دیگه ممنون بابت درک مهدی

وقتی گفت من هرگز کاری نمیکنم ک این اتفاق بیفته دلم گرم شد ک حرفمو میفهمه

دردمو میفهمه

+ کاش ختم ب خیر بشه

+ بدشانسی یعنی بری سلف سرویس و کلی غذای م باشه و اخر تو فقط بتونی سالادتو کامل بخوری! اونم چی! کاهو خیار گوجه هویح. همین

دلم سوخت ک برای ی سالاد چنین هزینه ای کرد

خدایا شاهد بودی ک خیلی سعی کردم برای نرنجیدنش بیشتر بخورم ولی اگر ادامه میدادم بالا میاوردم.

کاش جبران کنم امروزو.کوفتش کردم

از ناز و اداهای مسخره بدم میاد. چرا اینجوری بودم امروز؟ چرا اشتهام برنمیگرده؟

باز خدا خیرش بده بعد ۴ روز باعث شد سیر بشم.هرچند با سالاد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها